13:23:11 - 01 آذر 1403

شبکه بهداشت و درمان مهاباد

دانشگاه علوم پزشکی آذربایجانغربی
برای جستجو عبارت موردنظر خود را وارد کنید

تاریخ مهاباد

شهر مهاباد ، مرکز شهرستان مهاباد در استان آذربایجان غربی با پهنه ای حدود 15 کیلومتر مربع در جنوب آذربایجان غربی قرار دارد . شهر مهاباد در گذشته « سابلاغ » یا « ساوجبلاغ مکری » نامیده می شد . سابلاغ از واژه ترکی « سویوغ بولاغ » یعنی چشمه سرد گرفته شده است . در سال 1314 هجری قمری به دستور پهلوی اول به همان نام باستانی اش « مهاباد » که یادآور زندگی قوم ماد در این دیار است ، نامگذاری شد .

شهر قدیمی و باستانی ای نزدیک آن به نام « دریاز » وجود داشته که خرابه هایی از آن بر جای مانده و تنها روستای نزدیک این شهر باستانی به همان نام به وجود آمده است . مهاباد که آبادی کوچک و بی اهمیتی بود ، در 1308 هجری قمری بوداق سلطان در آخر پادشاهی شاه عباس اول صفوی حکومت مکری را به دست گرفته و مهاباد را مرکز فرمانروایی خود کرد . او ( بداق سلطان ) آثاری چون « پردی سور » یا پل سرخ ( 1079 هجری قمری ) و « مزگوتی سور » یا مسجد سرخ ( 1089 هجری قمری ) از خویش به یادگار مانده است . شهر مهاباد به دلیل قرار گرفتن در جنوب غربی دریاچه ارومیه و میان راههای ارتباطی شهرهای ارومیه به میاندوآب ، سقز و سردشت ، جایگاه ویژه ای داشته و محل برخورد راههای آذربایجان غربی ، آذربایجان شرقی و کردستان است که ایجاد سد مهاباد نیز در رشد و گسترش شهر اهمیت ویژه ای داشته است . شهر مهاباد و پیرامون آن از دیرباز خاستگاه صدها سیاست پیشه، سردار، دانشمند، شاعر، عارف، پهلوان، هنرمند و ... از جمله استاد علامه ملاحسین مجدی، استاد احمد ترجانی‌زاده ، حسن حزنی یکرمانی، استاد عبدالرحمن شرفکندی، دکتر مصطفی خرم دل، محمد قاضی، دکتر جواد قاضی، سید محمد امین شیخ الاسلامی مکری، قاضی محمد و ... بوده است .

مسجد جامع مهاباد                                                                                                                                                                                

 زیباترین و جالبترین اثر تاریخی بجای مانده از دوران صفوی در منطقه غرب و شمال غرب ایران مسجد جامع مهاباد یا مدرسه شاه سلیمان می‌باشد که اکنون در قلب شهر قرار گرفته است و خطبه های نماز جمعه شهر در آن برگزار می شود ، این مسجد که اساساً به عنوان مکان تعلیم علوم دینی آن زمان در   شهر مهاباد که قدیمی ترین و متمرکزترین شهر منطقه بوده بوجود آمده است در زمان شاه سلیمان صفوی و فرمانروایی تنها سلطان و حکمران نیکوکار منطقه کردستان یعنی بداق سلطان ساخته شده است .( بداق سلطان از نوادگان صارم بیگ و فرزند شیرخان می باشد ) که زمان ساخت این مسجد زیبا به سال 1809 هجری قمری بر می گردد که مساحت کلی این مسجد با حجره های رو به حیاط و یک سردر ورودی و یک حوضخانه در ضلع جنوبی 1259 متر مربع است . شبستان زیبای آن که مقدمه ای بر شبستان مسجد وکیل شیراز است دارای ده ستون سنگی نخودی رنگ استکه ارتفاع هر یک از آنها 60/2 سانتی متر است و بصورت یک پارچه و دو پارچه قرار دارد و سقف سرستونها مربع و طول هر ضلع هفتاد سانتی متر است و غیر از پایه های مسجد و این ستونها و کف حجره های بیرونی که از نوع سنگهای ذکر شده ( نخودی رنگ ) پی ریزی شده اند و بقیه بنا کلاً از آجر قرمز چهارگوش و ملات و گچ وش و غیره است. پشت بام اصلی مسجد را هیجده گنبد آجری نیم کره ای پوشانده که سابقاً با ناودان های سنگی آبریز آن میسر شده بود . محراب آن در بخش شمالی قرار دارد و طبقه دوم آن که بخشی جزئی را شامل می شود ویژه نماز گزاران زن است که با بخش اصلی تفاوت کلی دارد . صحن حیاط مشتمل بر حجره های متعدد است که قرینه ورودی آن را حوضخانه ای زیبا تشکیل می داد، اما متاسفانه بر اثر سهل انگاری گنبد و طاق این حوضخانه به کلی از بین رفته بود که در چند سال اخیر مجدداً به همان فرم و شکل اولیه بازسازی شده است.

مقبره شمس برهان

مقبره شمس برهان در روستای خانقاه و در منطقه سردسیر قرار دارد که اصولاً نواحی کردستان به لحاظ کوههای مرتفع دارای آب و هوایی معتدل در تابستان و بسیار سرد در زمستان است . این مرقد در 35 کیلومتری جاده مهاباد به بوکان در سمت راست جاده مذکور در یک راه فرعی بطول تقریبی 7 کیلومتر قرار دارد . بنا به اظهار روحانی روستا که متولی مرقد و نوه شمس برهان است و نیز شیوه های معمول در صفه سازی و ساختمان سازی و بکارگیری تزئینات دو طرف ایوان قدمت بنا بیشتر از 100 سال به نظر می رسد ، ولی تعیین قدمت و تاریخچه دقیق آن در اثر مطالعات بیشتر ، میسر می باشد . ساختمان بنا بصورت چهارگوش بوده و مصالح بکار رفته در آن عبارتند از سنگ های آهکی تراشیده شده و تیرهای قطور چوبی که دارای سقفی مسطح است . تهویه درونی و نور داخل مقبره بواسطه پنجره هایی که در شمال و جنوب آن تعبیه شده انجام می‌پذیرد ، لبه بام از چهارضلع با چوب بصورت کنسول ساخته شده و در داخل ایوان دو طاقچه بصورت گچبری مشاهده می شود ، جبهه درونی با اندود گچ ساده و جبهه خارجی بوسیله سنگهای تراشدار تزئین داده شده است . این مکان مذهبی محل اجتماع مریدان و سالکان طریقت نقش بندی است.

مقبره بداق سلطان

مقبره بداق سلطان در جنوب غربی شهر مهاباد و داخل قبرستان عمومی شهر قرار گرفته است ، چون شهر مهاباد کلاً درمیان دره ای که رشته کوههایی آن را احاطه کرده و رودخانه ای بنام رودخانه مهاباد که از وسط شهر می گذرد قرار گرفته است ، لذا قبرستان مذکور که آرامگاه بداق سلطان نیز در داخل آن قرار دارد در محلی مرتفع تر از شهر قرار گرفته است ، گویا در زمان خودش اینمحدوده بصورت خاص به قبور بزرگان اختصاص داشته و وجود چند سنگ قبر این نظریه را تایید می نماید . مقبره بداق سلطان در میان قبور اهالی شهر محصور گردیده و دارای گنبد ساده و کم حجمی می باشد که آنرا از سایر قبرها متمایز می نماید . این مقبره متعلق به یکی از سرداران شاه عباس صفوی می باشد که در مدت حکومت خود مهاباد ( ساوجبلاغ ) را به عنوان مقر حکمرانی خود انتخاب کرده و در عمران و آبادانی این منطقه کوشش بسیار نموده است که از جمله کارهای او بستن سه بند بر روی رودخانه ساوجبلاغ و قنات داخل شهر و احداث کاروانسرا و حمام و مهم تر از همه ساختمان مسجد جامع مهاباد که بنام مسجد سور ( سرخ ) معروف است . می باشد که متاسفانه غیر از مسجد جامع ( سرخ ) بقیه آثار از بین رفته اند . مقبره بداق سلطان که بنایی ساده و کوچک می باشد و بصورت منفرد داخل قبرستان عمومی شهر قرار گرفته دارای پلانی مستطیل با تورفتگی و بیرون آمدگی‌هایی می باشد و متشکل از دو بخش یکی ورودی و دیگری اطاق اصلی مقبره     می باشد که بر روی هر کدام از این دو قسمت گنبدی ساده احداث نموده اند . ساختمان مقبره که بر روی صفحه سنگی قرار گرفته فاقد  پی بندی اساسی و تماماً از آجر ساخته شده و بیشتر قسمتهای آن به علت گذشت زمان و عدم مراجعت کافی ریزش نموده که تعمیراتی هم در آن بصورت موضعی به عمل آمده است . این بنا اخیراً به همت میراث فرهنگی استان تعمیر و بازسازی شده است که بازدید از آن را خالی از لطف نمی کند .

سنگ نبشته برده روخاو

در فاصله 35 کیلومتری شهر مهاباد و در غرب روستای تالاو و جنوب شرق روستای دلیکداش و دقیقاً در جنوب قریه شیرین آوه در کنار کانال آبیاری دشت حاجی حسن مجموعه سنگ هایی دیده می شود که اصطلاحاً به زبان کردی « برده روخاو » نامگذاری شده است و آن متشکل از سنگهایی است که در اثر حادثه ای ( احتمالاً زلزله ) فروپاشی نموده و به حالت فعلی در آمده اند و به همین جهت به برده روخا و یا سنگ های ریخته شده شهرت یافته است . کلمه دلیکداش ترکی هم به همین مناسبت بر روستای فوق اطلاق گردیده است . آب فراوان در این منطقه می توانست منبع حیاتی خوبی را در گذشته جهت شکوفایی تمدن های پیشرفته بوجود آورده باشد . مجموعه برده روخاو در میان خود یک سنگ بسیار بزرگ را جای داده که بر قسمت صاف شمالی آن کتیبه ای با ابعاد 30 * 50 سانتی متر و به عمق 3 سانتیمتر کنده شده و خطوطی بر آن منقوش است این کتیبه تقریباً در 45 درجه و 52 دقیقه شرقی از نصف النهار گرینویچ و 36 درجه و 57 دقیقه عرض شمالی قرار دارد. خطوط حک شده بر سنگ زیاد خوانا نیست . اما این خطوط تقریباً به خطوط آرامی ( متن آویستایی ) اندک شباهتی دارد ، یکی دو کلمه هم با خطوط کوفی مشابهت دارد ، اما در مورد هیچ کدام نمی توان اظهار نظر قطعی نمود . ولی به نظر می رسد اگر از خطوط کشف رمز گردد ، احتمالاً متعلق به دوره ساسانی و خطی مشابهت با کتابت آویستایی می باشد . چرا که در دوران حکومت ساسانیان این منطقه از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است و مخصوصاً در اواخر این حکومت ، منطقه دستخوش مبارزات میان رومیان هراکلیوسی و ایرانیان کسرایی بوده است . می توان اظهار نظر نمود که این کتیبه نیز که بیشتر از چند خط نیست یادگار دوران ساسانی  باشد . مزید بر این علل شیوه سنگ تراشی در کتیبه مذکور با شیوه سنگتراشی دوره ساسانی در نقش رستم و طاق بستان تقریباً  یکسانی دارد .

 

صخره هنجیران

این سنگ نوشته در 28 کیلومتری جنوب شهر مهاباد در کناره چپ جاده مهاباد ـ سردشت و تقریباً در ارتفاع 1330 متری از سطح دریا قرار گرفته است واژه کردی خره به معنی « دره کوچک » و هنجیر همان « انجیر » است که نشان می دهد در گذشته درختان انجیری در أین منطقه وجود داشته است و به مرور به علت کثرت دامداری منطقه و وجود احشام فراوان به تدریج درختان مذکور از بین رفته است . در بین مجموعه سنگ های خره هنجیران که از بقایای دوران سوم زمین شناسی است ، بزرگترین سنگ که حکاکی در آن صورت گرفته در قلب أین مجموعه قرار گرفته و سنگ های دیگر در قسمت فوقانی آن قرار دارند . یکی دیگر از سنگ ها در فاصله 50 متری سنگ بزرگ در قسمت شرقی قرار دارد . حکاکی موجود در سنگ بزرگ نشان می دهد که مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد است یعنی قدمتی حدود 4000 ( چهارهزارسال ) دارد و دلیل آن هم یکی دو مورد از حکاکی ها نشان دهنده شخصی سوار بر حیوانی است که قاعدتاً باید اسب باشد و چون هنر اسب سواری ویژه ایرانیان یا آریایی های مهاجر است که به دیگر اقوام سرایت نموده است تاریخ قید شده راتایید می‌کند .شواهد دیگری حاکیست که سنگ ها در دورانی حکاکی شده اند که انسانها بر فراز کوهها و ارتفاعات در میان جنگلهای نیمه انبوه زندگی می کرده اند که هنوز آب دره ها فروکش نکرده و دشت ها بصورت فعلی در بسیاری از مناطق یا حداقل در این منطقه پدیدار نشده اند که اصطلاحاً این دوره را « دوره غارنشینی و جمع آوری غذا » می نامند.

تنظیمات قالب